هنرمندانی که دل در گرو حسین (ع) دارند | روایتی از حضور اصحاب رسانه و هنر مشهد در هیئت مذهبی ماه + فیلم یک تنگ بلور در میدان مین آداب استغفار و توبه چیست؟ امام‌سجاد(ع) مظهر تقوا و تواضع است تضمین بقای دین و سلامت اجتماع با امر‌به‌معروف و نهی‌ازمنکر نگاهی به بینش و منش واعظ شهیر مرحوم آیت ا... غلامرضا دهشت| عالم خیراندیش ۶ نمایش آیینی و تعزیه‌خوانی در محرم و صفر مجوز اجرا گرفتند ویژه‌برنامه‌های عزاداری دهه دوم محرم در حرم امام‌رضا(ع) خواب ممنوع، روزِ بیداری است! یادی از شیخ احمد کافی به‌مناسبت سالگرد درگذشت این واعظ محبوب ۲۰۰ مسجد استان در رویداد نوجوانانه تربیتی «هشتادیوم» پای کار هستند بازخوانی اهداف بنیادین قیام عاشورا در آینه عقل و نقل رونمایی از طرح حفظ تصویری قرآن کریم در مشهد + فیلم پژمان‌فر: باید بی‌سوادی قرآنی را در کشور برطرف کنیم پیش‌بینی تشرف بیش از ۵۰۰ هزار زائر پیاده به مشهد در دهه پایانی صفر چراغ روشن خیمه روشنی چراغ دل است طلایه دار وحدت | یادی از مرحوم آیت الله محمد کفعمی خراسانی، هم زمان با سالروز رحلتش فلسفه خلقت در تبیین سیدالشهدا (ع)
سرخط خبرها

نذر شفای مادر

  • کد خبر: ۱۶۰۶۶۶
  • ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۳:۳۳
نذر شفای مادر
من با عباس در کابل آشنا شده بودم. چندباری خانه شان رفته بودم و مادرش هر وقت من را می‌دید می‌گفت: «خانه که زنگ زدی، به مادرجانت بگو، حرم که رفت سلام ما را به آقا برساند.»

زنگ زد که ویزای ایران گرفتم و سه شنبه با پرواز کابل- مشهد می‌آیم زیارت تا «زوار» * شوم. صدایش هیجان عجیبی داشت. از آن هیجان‌هایی که همیشه یاد آدم می‌ماند. من با عباس در کابل آشنا شده بودم. چندباری خانه شان رفته بودم و مادرش هر وقت من را می‌دید می‌گفت: «خانه که زنگ زدی، به مادرجانت بگو، حرم که رفت سلام ما را به آقا برساند.»

عباس داشت می‌آمد مشهد که برای سلامتی مادر بیمارش در حرم آقا دعا کند. سه شنبه از راه رسید. من طبق زمان بندی سایت فرودگاه شهید هاشمی نژاد رفتم فرودگاه و پرواز کابل- مشهد سر ساعت نشست. کمی بعد عباس با لباس‌های افغانستانی از گیت مخصوص مسافران خارجی وارد شد و بعد از احوال پرسی رفتیم خانه.

در طول راه از لحظه‌ای گفت که گنبد حرم آقا را از آسمان دیده و اشک در چشمانش حلقه زده، می‌گفت خواب این لحظه را می‌دیده و حالا در بیداری دیده است. وقتی رسیدیم خانه، رفت سر چمدانش، یک پارچه سفید که با دست خامک دوزی* شده بود را از چمدانش درآورد. همین طور که داشت گره پارچه سفید را باز می‌کرد گفت: «مادرم گوشواره‌هایی که پدربزرگم چهل سال پیش شب عروسی اش به او تحفه داده است را فرستاده که بیندازم در ضریح آقا، این نذر شفای مادرم است.» بعد گفت که مادرش چقدر آرزو داشته خودش این گوشواره‌ها را بیندازد در ضریح و وقتی این دستمال را به او داده چقدر گریه کرده است.

بعدازظهر همان روز رفتیم حرم، عباس درحالی که گریه امانش نمی‌داد و امانتی مادرش را محکم در مشتش گرفته بود، محو حرم آقا شده بود. رسیدیم روضه منوره، رو به ضریح یک کنجی ایستادیم. من زیارت امین ا... خواندم و او مثل ابر بهار اشک می‌ریخت. عباس با همان لهجه شیرین کابلی از امام رضا (ع) شفای مادرش را می‌خواست.

بعد رفتیم نزدیک‌تر ضریح ایستادیم. به عباس گفتم: «برو نذر مادرت را ادا کن.» عباس رفت، بین زائران غیب شد. بعد دیدم که یک دستی از وسط جمعیت بالا آمد و یک پارچه سفید رنگ را انداخت داخل مشبک‌های ضریح.
زوار: شیعیان افغانستان به فردی که به زیارت امام رضا (ع) آمده زوار می‌گویند.
*خامک دوزی: نوعی سوزن دوزی افغانستانی است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->